
تو سکوت من باش...
اندکی صبر...
کمی حوصله کن...
به گمانم که بیاید طوفان...
اتفاق نزدیک است...
مه و گِرد باد و تگرگ پی در پی...
تو سکوت من باش...
من کمی بیمارم...
خسته از هر باران...
چتر باران زده ام در باران...
تو سکوت من باش...
و پرستار من و حادثه و طوفان باش...
قدحی پر ز می خاطره کن...
قدمی مانده به آرامش صبح...
میشمارم نفس تابش خورشید سحر...
تو سکوت من باش...
مرگ تقدیر و قضا و قدر و چرخ فلک...
شرح حال کنش خاطره هاست...
و تو گیرای همین حادثه باش...
تو سکوت من باش...
موضوعات مرتبط: عاشقانه ، شاکیانه ، عارفانه
برچسبها: رهگذر
تاريخ : پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ | | نویسنده : میلاد |